خاطرات کودکی | ثبت خاطرات کودکانه | سوال و جواب بچه داری | مشاوره انتخاب اسم | کارتون و انیمیشن نی نی دیگر
صفحه نخست پروفایل نویسنده ورود به حساب کاربری ثبت خاطرات کودک سوال و جواب بچه داری مشاوره انتخاب اسم کارتون و انیمیشن تبلیغات در نی نی وبلاگ مشاهده وبلاگی دیگر
آرین تپولیآرین تپولی، تا این لحظه: 19 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

آرین و خیال بافی هایش 2

نی نی وبلاگ > این وبلاگ > آرشیو مطالب

مشکل صبحگاهی ارین

هر روز که بیداری می شوم برم مدرسه حالم بد  میشود و هی و هی بالایی می اورم. مامانم به من اسل میدهد و نازم می کند اما ایچ فایده ندارد .  وختی خانه ام خوبم. میشه  دیگه نرم مدرسه. ای کاش میشد سب ها قایهم شوم ...
21:14
11 آبان 1390
69 0 0 ادامه مطلب

رژلب

ize=3>چن بار گوجه لب مامان را برداشتم و لبام را رنگ کردم بابام اسبانی شد و گفت  دیگر نبینم ها !!تو پسری بزرگ بشم سیبیلام و ریشم را میزنم تا خوشگل بمونم   ...
21:14
11 آبان 1390
93 0 0 ادامه مطلب

کنترل تلویزیون

من فراموشی ام برای اینکه کاناله تولزیون را اوز نکنند کونتورول را قایم می کنم .بدن  یادم نمیاد کجا!! یک بار توه جبه کفش.یک بار زیره تلدمیل.یک بار توه گلدون...این بار کجاست ؟؟؟                   ...
21:14
11 آبان 1390
102 0 0 ادامه مطلب

نامه ارین به مامان

مامانم سر درد داشت اینو نوشتم گزاشتم بالاهه سرش تا بخونه و زود خوب بشود از ارین به مامانی:مامان دوستت دارم تازه ایشالا بخندی تازه از شما سپاسگزارم مامانه زیبا جونم را کم تر از مامانم دوست دارم.امزا ارین       ...
21:14
11 آبان 1390
79 0 0 ادامه مطلب

پروانه سیاه

 دخترخالم لباس پروانه صورتی پوشونده بود و دنبال بازی میکردیم  من داد می زدم واسا پروانه سیا  واسا پروانه سیا. مامان گفت نه نه .پروانای صورتی گفتم اخه دست و صورتش  سیاست دیگه. اما ایبی نداره  شکلات هم سیاهه اما من شکلات دوست دارم     ...
21:14
11 آبان 1390
70 0 0 ادامه مطلب

موهای بابا

 موه های بابایی بلند و فل فلی بود .مامان بد اخلاقی بود و گفت برو سلمونی .من هم گفتم بابایی با این موها بروی خیابان پرنده ها روهه موهات خانه میسازند ها   ...
21:14
11 آبان 1390
75 0 2 ادامه مطلب

لاغر مردنی

مامانم مریزی شده.من ناراحتی م .ان قدر رجیم زیاد گرفت و هی لاقر ولاقر که مردنی شد. خوبه که خودم تپلی ام. مامان بس است دیگر . لاقر مردنی نشو خوب شو.من قوسه می خورم. ...
16:28
5 آبان 1390
54 0 0 ادامه مطلب

یک سبد میوه

من یک سبد میوهه مامانمم. لپام سیب سرخ است. لبام توت فرنگیه.شکمم هندونه است. مملی یام  هلوهه. سرم هم نارگیل است.من یک سبد میوه خوشمزمم و مامانم من را  میخوره     ...
18:57
3 آبان 1390
89 0 0 ادامه مطلب

کار بی کار-درس بی درس

دوست ندارم مامانی برود سره کار. نمیخام برود دمباله پایان نامه. اخر این جه نامه ای است که تمام نمیشود میخام وختی می ایم خانه بوهه قذای خوب بیاد و یکی کیف سنگینم را بگیرد و بقلم کند کیلید ها را قایم میکنم   ...
18:57
3 آبان 1390
50 0 0 ادامه مطلب
1...3456789